امر به معروف و نهی از منکر
«امر» به معناى درخواست انجام كارى از ديگرى است و «نهى» مانع شدن از كارى است كه فردى مىخواهد آن را انجام دهد. «معروف» عمل نيك و خوبى است كه مشتمل بر صفت راجحه مىباشد و «منكر» فعل قبيح و ناروايى مشتمل بر صفت مرجوحه است. از نظر شرع، در وجوب امر به معروف و نهى از منكر، اختلافى بين اهل شرع، وجود ندارد، فقط اختلاف از نظر عقلى است. شيخ طوسى (ره) به وجوب عقلى آن قائل شده است «1» و آن نظر حق است، چون هر دو كار لطف است و عنايت و هر لطفى هم واجب و لازم حقتعالى است. ولى سيد مرتضى، وجوب عقلى آن را منع كرده است. «2» وگرنه لازم مىآمد هر معروفى واقع گردد و هر منكرى مرتفع گردد. يا اينكه خداوند اخلال به اين دو امر نموده است، در صورتى كه هر دو امر باطل است و ملازمت از اين امر ظاهر مىشود كه واجب عقلى هرگز از منسوب اليه تخلّف نمىورزد.
منبع : حلّى، مقداد بن عبد اللّه سيورى - مترجم: بخشايشى، عبد الرحيم عقيقى، كنز العرفان في فقه القرآن - ترجمه، دو جلد، پاساژ قدس پلاك 111، قم - ايران، اول، ه ق
در اين سخن، ايرادى است، چون «واجب» متنوّع مىباشد. مثلا بر فردى كه قادر به انجام امر به معروف و نهى از منكر است، هم از نظر قلبى و هم از نظر زبانى اين كار بر او واجب است. ولى بر فرد عاجز و ناتوان، فقط انكار قلبى است، نه زبانى. پس وقتى نسبت به افراد، اختلاف پيدا كرد، به نسبت در آنجا نيز اختلاف پيدا مىكند.
در اينكه آيا امر به معروف و نهى از منكر وجوب عينى يا كفايى است؟ اختلاف شده است. مرحوم شيخ طوسى به «عينى بودن» آن اعتقاد دارد و سيد مرتضى علم الهدى بر كفايى بودن امر به معروف فتوا داده است. پس وجوب در اينجا مطلق امر به معروف و نهى از منكر داراى فوايد و آثار و ثواب بزرگى است، پيامبر خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) فرمود: امر به معروف يا نهى از منكر كنيد، وگرنه اشرارتان بر شما مسلّط مىگردند و هرچه اخيار و نيكوكارانتان دعا نمايند، مورد قبول حضرت حق قرار نمىگيرد.
منبع: همان، ج1، ص472.
امام على (عليه السّلام) فرموده است: «امر به معروف و نهى از منكر دو خلق از اخلاق خداوند متعال مىباشد». «2» با شناختن اين مطالب مقدّماتى، به بيان و ذكر آيات در اين مورد مىپردازيم:
«برخى از شما از برخى ديگر بهره بگيريد» و آن اجمال مسئله است و تفصيل آن، آنست كه «تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ»؛ «شما امر به معروف و نهى از منكر مىكنيد». اين جمله هم حال است ولى نه از كلمه «كُنْتُمْ» بلكه از كلمۀ «خَيْرَ أُمَّةٍ»، پس وجود آنان مقيّد به كار خير و نيكى و نيكوكارى مىشد و كار خير نيز مقيّد به امر به معروف و نهى از منكر مىباشد و مقصود اينست از شأن آن امّت امر به معروف و نهى از منكر مىباشد، اينگونه نيست كه همين الان اين صفت بر آنان حاصل است وگرنه لازم مىآمد آنان در حال خواب و سكوت، از خير امّتها نبوده باشند.
منبع: همان، ج1، ص 473-474.
2- تكليف امر به معروف و نهى از منكر متوجّه افرادى مىگردد كه تأثيرى در حال آنان داشته باشد يا به اين علّت كه نمىداند مرتكب آن عمل مىشود، يا به صورت اضطرار و بدون تعهّد در منكر قرار گرفته است يا شبههاى بر او عارض شده است، امّا كسى كه از روى عمد و قصد وارد منكرى شده است، امر و نهى او واجب نيست، بلكه اگر ضررى تحقّق پيدا كرد يا از آن ترسناك گرديد، امر به معروف و نهى از منکر
منبع: همان، ص 474.
- آغاز امر به معروف و نهى از منكر بايد از آسانترين جايگاه از نظر قول و فعل شروع شود و دليل ترتيب آن، قول خداوند متعال است كه مىفرمايد: «فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمٰا» و سپس مىفرمايد: «فَقٰاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتّٰى تَفِيءَ إِلىٰ أَمْرِ اللّٰهِ» پس در اين دو آيه «اصلاح» را بر «مقاتله و كارزار» مقدّم داشته است.
منبع: همان، ص475 .
- كسى كه خود مرتكب حرامى مىگردد يا واجبى را ترك مىنمايد، از او وجوب امر به معروف و نهى از منكر ساقط نمىگردد، چون با ترك يك واجب، واجب ديگرى از او ساقط نمىگردد.
همان، ص 475.
در آيات متعدّدى دلالت بر امر به معروف و نهى از منكر مىنمايد كه از آن ميان اين آيه مىباشد:
«آنانكه اگر در روى زمين اقتدار و تمكين به آنها دهيم، نماز به پا مىدارند و زكات به مستضعفان مىدهند، امر به معروف و نهى از منكر مىكنند و از هيچ كس جز خدا نمىترسند، چون مىدانند كه عاقبت كار به دست خداست».
همان، ص 476.
(اقول) مستفاد از ظواهر اخبار وجوب عينى امر بمعروف و نهى از منكر است لكن آيۀ شريفۀ وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ إلى اخرها دلالت بر وجوب كفائى مىكند به جهت من تبعيضية و هم چنين رواية مسعدة بن صدقه از حضرت صادق عليه السّلام دلالت بر وجوب كفائى امر بمعروف و نهى از منكر مىكند چنانچه حضرت صادق عليه السّلام پس از سؤال از امر به معروف و نهى از منكر كه آيا واجب بر جميع است مىفرمود نه بلكه بر كسانى كه صاحب قدرت و صاحب اطاعت و دانا واجب است نه بر كسانى كه عاجز و ضعيف و نادان كه نمىتوانند هدايت كنند نفس خودشان را به راه راست به جهت اين كه كسى كه خودش عاجز و نادان باشد نمىتواند ديگران را ارشاد و به راه راست هدايت نمايد و در صورت دانستن راه حق اعتناء بامر او نكنند، و از اينست كه اعتبار علو در امر بمعروف شرط است نه در مطلق امر.
منبع: جرجانى، سيد امير ابو الفتح حسينى، تفسير شاهى، 2 جلد، ج2، انتشارات نويد، تهران - ايران، اول، 1404 ه ق، ص 100.
خاتمه در بيان امر به معروف و نهى از منكر
[2] اقوى اين است كه امر به معروف و نهى از منكر واجب كفائى است به اين معنى كه بر همه كس واجب است لكن تكليف از ديگران ساقط مىشود به اقدام نمودن بعض كه به اقدام آن غرض حاصل مىشود. (تويسركانى)
عاملى، بهاء الدين، محمد بن حسين و ساوجى، نظام بن حسين، جامع عباسى و تكميل آن (محشّٰى، ط - جديد)، در يك جلد، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، قم - ايران، اول، 1429 ه ق، ص407.